جدول جو
جدول جو

معنی سرخه رود - جستجوی لغت در جدول جو

سرخه رود
(سُ خَ)
نام محلی کنار راه بابل و چالوس میان فریدون کنار و چاکسر در 310500 گزی تهران واقع است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
کسی که چهرۀ گلگون دارد، مقابل زردرو، کنایه از شاد، خوشحال، خوشدل، پیروز، کنایه از شرمنده و شرمسار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سه رود
تصویر سه رود
سه تار، یکی از آلات موسیقی شبیه تار که کاسۀ آن کوچک تر از کاسۀ تار است و با ناخن سبابۀ نواخته می شود. این ساز در قدیم دارای سه سیم بوده، اما امروزه چهار سیم دارد
فرهنگ فارسی عمید
(سُ خَ)
دهی جزء دهستان یامچی بخش مرکزی شهرستان مرند. دارای 120 تن سکنه است. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات، پنبه، زردآلو. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سُ خَ)
قصبه ای از دهستان بنمعلای بخش شوش شهرستان دزفول. دارای 200 تن سکنه است. آب آن از رود خانه کرخه. محصول آن غلات، برنج، کنجد است. ساکنین از طایفۀ عشایر می باشند. دارای پاسگاه ژاندارمری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(سُ خَ)
دهی جزءدهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب. دارای 376 تن سکنه است. آب آن از نهر ساغرچی و چشمه. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(یَهْ)
دهی است از دهستان دیزمار باختری بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 719 تن سکنه. آب آن از رود خانه امیری و ارس. محصول آنجا غلات، برنج، پنبه، توتون و سردرختی. شغل اهالی زراعت، گله داری و کسب و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
از جبال حدود غور برمیخیزد، بر ولایت بسیار میگذرد و آن را سقی کرده فاضلش در بحیرۀ زره بحدود سیستان میریزد و طولش معلوم نیست که چند فرسنگ است. (از نزهه القلوب حمدالله مستوفی چ لیدن ص 218)
لغت نامه دهخدا
(کُ رِ سُنْ نی)
قصبه ای است میان اصفهان و همدان و ظاهراً کرج ابودلف همین قصبه است. (یادداشت مؤلف). مغولان آن را ترکان موران گویند. (تاریخ غازانخان چ اروپا ص 73) : در نواحی کره رود آن دو لشکر (لشکر ملک ارسلان عزالدین قیماز والی اصفهان و حسام الدین اینانج حاکم ری) به یکدیگر رسیدند و مانند بحر اخضر در جوش و خروش آمدند. (حبیب السیر چ تهران ج 2 ص 530). چون از قنقر اولانک بگذشت و به کره رود رسید که مغول ترکان موران گویند... (تاریخ غازان خان چ تهران ص 73)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
سرخ رو. که چهرۀ او سرخ باشد:
یعنی ز صبح صادق انعام شمس دین
از شرم سرخ روی شفق وار میروم.
خاقانی.
در بوستانسرای تو بعد از تو کی بود
خندان انار و تازه به وسرخ روی سیب.
سعدی.
مرد را شرم سرخ روی کند
خلق را خوب خلق و خوی کند.
اوحدی.
هرکس از اهل آبه که اورا بینی سرخ روی و ازرق چشم. (تاریخ قم ص 81).
، سرفراز. مباهی. خرسند. خوشحال. خرم. فخرکننده. نازان:
خان را به خانه بازفرستاد سرخ روی
با خلعت و نوازش و با ایمنی بجان.
فرخی.
زیرا که سرخ روی برون آمد
هرکو به پیش حاکم تنها شد.
ناصرخسرو.
و من بنده بدان مسرور و سرخ روی گشتم. (کلیله و دمنه).
گر نگوید بدل مرادش هست
که سوی خانه سرخ روی رود.
سوزنی.
بهمه حال اسیری که ز بندی برهد
سرخ روتر ز امیری که گرفتار آید.
سعدی
لغت نامه دهخدا
سازی است از نوع طنبور که کاسه آن کوچکتر از تار است و به وسیله ناخن سبابه نواخته میشود. سه تار در قدیم دارای سه سیم بوده ولی اکنون چهار سیم دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلخه رود
تصویر تلخه رود
آجی چای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
احمرارٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
Flushed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
rougeoyant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نام مرتعی در آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
얼굴이 빨개진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
سرخ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
লাল হয়ে যাওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
หน้าแดง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
nyekundu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
kızarmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
顔が赤い
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
סמוק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
लालिमा युक्त
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
memerah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
раскрасневшийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
blozend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
ruborizado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
arrossato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
corado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
红润的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
почервонілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
gerötet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرخ رو
تصویر سرخ رو
zaczerwieniony
دیکشنری فارسی به لهستانی